امیر شهید هدایت دشت پا

امیر شهید سرتیپ دوم ستاد حاج هدایت دشت پا

امیر شهید هدایت دشت پا

امیر شهید سرتیپ دوم ستاد حاج هدایت دشت پا

امیر پوردستان در مراسم چهلم در اصفهان

سرتیپ ستاد امیر احمد رضا پوردستان بعد از ظهر پنجشنبه در مراسم چهلمین روز شهادت امیر ˈهدایت دشت پاˈ که در حسینیه سید الشهدا (ع) ارتش در اصفهان برگزار شد، گفت: سختی های جهان در برابر روح های بزرگ بسیار کوچک است.

وی ادامه داد: شهدا برای آسایش دیگران سختی ها را بر خود تحمیل کردند و این نشان از روح بزرگ آنهاست.

فرمانده نیروی زمینی ارتش افزود: شهدای انقلاب اسلامی در مکتب امام حسین (ع) شاگردی کردند و جان خود را در راه اهداف عالی انقلاب اسلامی آماج گلوله ها قرار دادند.

وی با اشاره به فرازی از خاطرات شهید چمران گفت: دست نوشته های این شهید بزرگ انقلاب نشان از بزرگی روح او دارد و همه انسان هایی که آنها را مطالعه می کنند از زمین جدا خواهند شد.

امیر پوردستان با اشاره به سختی هایی که حضرت زینب (س) در راه خدا تحمل کرد، گفت: ایشان در اوج این سختی ها در برابر کسانی که می خواستند زخم زبان به ایشان بزنند می فرمودند جز زیبایی ندیدم.

وی تصریح کرد: اصحاب امام حسین (ع) در کربلا جز به انجام وظیفه به چیز دیگری نمی اندیشیدند و از همین رو آسمانی و جاودانه تاریخ شدند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش با اشاره به برگزاری رزمایش محمد رسول الله (ص) در دو ماه قبل، گفت: این رزمایش بخشی از توان نظامی نیروهای مسلح ارتش، سپاه، انتظامی و بسیج را به نمایش گذاشت.

وی با اشاره به نقش گروه 55 توپخانه ارتش اصفهان در رزمایش بزرگ محمد رسول الله (ص) ارتش، گفت: امیر دشت پا از فرماندهان رشیدی بود که در این رزمایش نقش کلیدی داشت و گروه 55 توپخانه ارتش را با سرعت و دقت بسیار چینش کرد.

یک کارشناس دینی نیز در این مراسم با اشاره به تاکید قرآن مبنی بر جاودانگی شهدا، گفت: انسانهایی که در راه باطل قرار دارند از دید قرآن انسانهای کر و کور هستند.

حجت الاسلام سید علی بدری افزود: امروز نیز دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی که با هدف ضربه زدن به مسیر حق تلاش می کنند جزو همین کر و کوران هستند.

وی ادامه داد: در برابر یاران باطل، اصحاب حق قرار دارند که زندگی مادی خود را فدا و زندگی جاودانه آخرت را خریداری می کنند و در این دنیا نیز راه، نام و یاد آنها جاودانه خواهد شد.

وی تصریح کرد: سربلندی، اقتدار و امنیت امروز ایران اسلامی مرهون همین فداکاری ها است.

در مراسم مزبور فرماندهان ارشد ارتش، سپاه، نیروهای انتظامی و امنیتی، شهردار، نمایندگان اصفهان، نماینده استاندار و نماینده امام جمعه اصفهان و جمعی از مردم شهید پرور حضور داشتند.

امیر هدایت دشت پا فرمانده گروه 55 توپخانه ارتش در اصفهان، در رزمایش بزرگ و مشترک محمد رسول الله (ص) در منطقه جاسک، فرماندهی توپخانه منطقه رزمایش را بر عهده داشت و پس از بازگشت از این ماموریت به خیل همرزمان شهیدش پیوست.

تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹

دست توروسرم بکش پاشو بهم یکم بخند ، یه دنیا غم رودوشمه زخمای شونمو ببند ، میدونم دلت برای من دلواپسه ، با سختیام کنار میام همین برام بسه پاشو ببین کی اومده ، ببین چقدر بزرگ شدم ، همون که خواسته بودی محکم و استوار شدم ، نه نمیخوام گله کنم که سرنوشت من بده ، دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت ، تو نیسی و حالا دیگه عکساتو خیلی دوس دارم ، دلم برات تنگ شده و سر روی عکسات میذارم ، حس میکنم کنارمی چقدر تو رو دوست دارم

وقتی که قلبهایمان کوچکتر از غصه هایمان می شود ،  وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلک هایمان مخفی کنیم ، و بغضهایمان پشت سر هم میشکند ، احساس می کنیم مشکلات  بیشتر از سهم مان است و رنجها بیشتر از صبرمان ، کنارمان باش خداوند متعال

تقدیر و قضای الهی برآن بود که پدری دلسوز و مهربان ، برادری عزیز ، همسری فداکار و سربازی جان بر کف از سربازان امام زمان (عج)  ، فرماندهی لایق ، پرتلاش ، ایثارگر ،  دلسوز ، ولایت مدار و امیری شایسته و متواضع از ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از سالیان متمادی خدمت در زیر پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران و تلاش و مجاهدت های بی وقفه در راه آرمان های بلند انقلاب ،  بار سفر بربندد و به سوی جایگاه ابدی خود عروج نماید و مارادر سوگ و ماتمی عظیم بنشاند.اکنون ، شیرین ترین خاطرات زندگیم به تلخی فراق از آن یار دیرین ، تداعی ذهن می گردد ، فقدانش در باورمان نمی گنجد ، چشمانمان می سوید و می پوید اورا ، صدای دلنشینش انگار هنوز گوشمان را می نوازد ، تبسم چهره اش از دایره وجودمان خارج نمی شود ، فقدانش ضایعه ای وصف نا پذیر و زبان و قلم از وصف صفاتش قاصر است ، ای ، آنکه از دوران طفولیت از نعمت وجود مادر بی بهره شدی تا از همان ابتدا با مشکلات دست و پنجه نرم کنی و راه مبارزه با مشکلات را خوب بیاموزی ، دانش آموز بسیجی دبیرستان شهید مطهری ، همان که کوله پشتی کلاس درسش سنگر ، و قلمش اسلحه بود و در جبهه ها رزمید و درس خواند و وارد دانشگاه شد ، دانشجوی چالاک دانشگاه امام علی (ع) را می گویم ، آنکه معنای دقیق یا ابهالذین آمنو اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم را درک کرد و باتمام وجود در راه اجرای فرمان اولی الامر خود پا نهاد ، افتخار رسته توپخانه صحرایی را میگویم ، افسری زبده و چالاک  ، عالمی آگاه و بصیر ،  مومنی آراسته و بی ریا ،  فرمانده ای لایق و درد آشنا ، متین ، باوقار و ریز بین در رزم ، مجاهدی ستوده و خستگی ناپذیر ، عالم به عمل بی وعظ و موعظه  ، هدیه نیروی زمینی قهرمان ، دلسوخته ای که در رزمایش محمدرسول الله (ص) از عمق وجود سوخت تا مبادا خیل یاران بسوزند ، آنکه فرمانده نیرو به غیرتش نازید را میگویم  ، دیگر آن آرامش ستودنیت را نظاره گر نخواهم بود، چگونه نکته سنجی های عالمانه و عادلانه ات و مسجد نشینی های برادرانه ات را فراموش کنم

اکنون به حکم ادب و حق شناسی از بذل محبت و ابراز همدردی و همدلی کلیه اقشار مختلف از جمله فرماندهی محترم نیروی زمینی قهرمان و جانشین محترمشون که در مراسم تشییع در اصفهان شرکت نمودند ، فرماندهی محترم قرارگاه جنوب شرق و جانشین گرانقدرشون امیر امیری ،  فرماندهان محترم یگان های نظامی و انتظامی در استان های اصفهان و فارس بویژه ارشد نظامی هردواستان  و مسئولین نهاد ها و ارگان های مختلف ، خانواده های معزز و معظم شهدا ، جانبازان ، ایثارگران و آحاد کارکنان محترم ارتش و سپاه پاسداران و فرماندهان یگان های نظامی و عقیدتی سیاسی و حفاظت و بازرسی ، خویشاوندان ، دوستان ، همکاران ، همرزمان ،آشنایان و همسایگان که در مراسم تشییع تدفین و ترحیم آن شهید گرانقدر شرکت نموده و غم جانگاه نشسته بر دل هایمان را تسلی داده اند ، صمیمانه سپاسگذاری نموده و خاضعانه ترین سپاس ها و نیکوترین دعاها را تقدیم وجودتان نموده و از خداوند تبارک و تعالی توفیقات روز افزون همگان رادر سایه کرامات و الطاف حضرت بقیه الا اعظم (عج) خواستاریم

محمدرضا دشت پا فرزند امیر شهید سرتیپ دوم ستاد حاج هدایت دشت پا

چگونه شهید بشویم !

سلام.
شهادت،.... 
زیباترین زیبایی ها، شیرین ترین شیرینی ها، وصال یار، خلعتی از جانب رب العالمین، ...
چی بگم؟ قابل توصیف نیست...

اصلاً برام قابل تصور نیست که پایان زندگی، جز با شهادت باشه...
نه. این مسیر را جز با جامه سرخ، با هیچ جامه دیگری نباید به پایان رساند.
اصلاً نمیتونم فکرش رو بکنم....
درسته که من آدم خوبی نیستم اما به هر حال من هم آرزو دارم... دلم میخواد...
فعلاً که با خیالش (شاید بهتره بگم با توهمش) دلخوشیم.

اما:
زهی خیال باطل!
شهادت و ما؟!
به هر کسی که نمیدن...
مگه شهدا مثل ما بودن؟
بین آن چیزی که ما هستیم و آن چیزی که شهدا بودند، فرسنگها فاصله است...

باید فکر کنیم ببینیم چه چیزهایی باید در خودمان ایجاد کنیم تا "شهادت" رو بهمون بدن؟

وصف شهیدان از زبان امام شهیدان

ماراچه رسدکه این قلمهای شکسته وبیانهای نارسا دروصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که درجهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم . زبان و بیان ماعاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی است که برای اعتلای کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند .  الفاظ و عبارات توان توصیف آنانی را که از طبیعت به سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافته اند ندارد. چگونه سخن توان گفت در اقدام شریف مادران بزرگواری که در دامن های مطهرخود چنین فرزندانی را برای اسلام تربیت کرده اند . چگونه توان تعظیم نمود . پس با اعتراف به عجز برای شهیدان آرزوی رحمت خاص الهی و برای جانبازان این شهیدان زنده از درگاه خداوند متعال سلامت درخواست می نماییم.
سلام و درود فراوان بر همگان و دعای خیر بقیة الله اعظم ارواحنا فداه شامل تمامی آنان باد . والسلام علیکم ورحمة الله.

                                               

 روح الله موسوی خمینی 5/6/1363

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم

وقتی که قلبهایمان کوچک تر از غصه هایمان می شود وقتی نمی توانیم اشک هایمان را پشت پلک هایمان مخفی کنیم وبغض هایمان پشت سر هم می شکند ، احساس میکنیم بدبختی ها بیشتر از سهم مان است و رنج ها بیشتر از صبرمان ، کنارمان باش خدا

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم          لطفی اگر نبود که مسلمان نمی شدیم

یا ایها الرسول بدون دعای تو                  از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم

بغض سنگین و کشنده ای گلویم را می فشارد، سینه ام را به درد می آورد، آه سردی در رثای فرمانده ام، که تا کنون تجربه نکرده ام.

آه فرمانده مظلومم : چگونه باور کنم دیگر آن لبخند شیرینت را نخواهم دید.

دیگر آن آرامش ستودنی فرمانده را نظاره گر نخواهم بود. چگونه نکته سنجی های عالمانه و عادلانه ات را فراموش کنم؟ مگر می شود هدایتهای مخلصانه تو را فراموش کرد.

فرمانده عزیزم، تو دلسوز بودی و دلسوزی را بدرستی معنا کرده بودی. فرمانده ای بودی که آگاهانه فرمان میدادی حلم تو را به امانت می خواهم برادر سفر کرده، صبوری و متانت شیرین و گوارا بود.

پابرجا بودی و استوار، صادق بودی و بی ریا، محکم بودی اما نرم و مهربان، قانونمند بودی اما دلسوز، پر کاری و وظیفه شناسی تو بدون شک کم نظیر و مثال زدنی خواهد بود. آنچنان که بر سر کار سر بر آستان دوست گذاشتی چه زیبا وداعی بود استقبال از تو فرمانده، چه نیکو عروجی بود رفتنت به ملکوت حضرت دوست، تو با گل و حماسه و نغمه شهیدان بسوی یار رفتی

عروجت مظلومانه اما مجاهدانه بود برادرم از میدان رزم آمده بودی دلاور مجاهد، لقب مرد زیبنده مردانی چون تو بود که در رزمایش محمدرسول الله(ص) تو را چنان نامیدند.

تو امیر ولایتمداری که نام پر آوازه ات برای همیشه بر تارک توپخانه ارتش خواهد درخشید و یاد و خاطره در خاطره ها ماندگار خواهد ماند و راهت پر رهرواست


حبیب اله کریم زاده